بازم ببار اي آسمون

۴۱۹ بازديد

بازم ببار اي اسمون شايد منم گريه كنم

بغض سكوت بشنوم اشكمو به تو هديه كنم

نگاه نكن كه ساكتم دلم اسير سايه هاست

نگاه خستمو ببين كه لبريز گلايه هاست

كوير خشك گونه ام اشكي به روي خود نديد

لبانم ز خنده دور شدن هيشكي كلامي نشنيد

يه عمره غم تو دلم نشسته بيرون نميره

لباي بي خنده ي من تو حسرت غم ميره

رفت و منو تنها گذاشت تو ميگي برميگرده

اون روزا و شبا يه عمره منو به بازي ميگيرن

ستاره هاي نقره اي تو دست ابرا اسيرن

اي اسمون تو هم ببار شايد يكم سبك شي

نگاه به بغض من نكن نگو زود پير ميشي

ديگه گذشت ازمن و دل شكوفه ها منتظرن

دستاي سبز تو حسرتت يه عمره باريدن

بازم ببار اي اسمون دل از خودت خستره

از اين كوير لعنتي كي منو به خونه ميبره؟؟؟؟؟

شاعر:خودم(شيرين)

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در رویا بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.